معراج السعاده
از محضرآیت الله بهجت سوال شد:
برنامه ای جهت سیر و سلوک معرفی نمایید
ایشان فرمودند:روزانه نصف صفحه از کتاب شریف*معراج السعاده* را بخوانید و بدان عمل کنید
معراج السعاده نوشته ی ملا احمد نراقی است که مشتمل بر ÷نج(5)باب است.
متن زیر از این کتاب انتخاب شده:
شناختن نفس مقدمه ی شناختن خدا
بدان که کلید سعادت دو جهانی شناختن نفس خویش است.زیرا که شناختن آدمی خویش را اعانت بر
شناختن آفریدگار خود می نماید.
چنانکه آفریدگار خود میفرماید:((سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق))-(فصلت-53
یعنی( زود باشد که بنمائیم به ایشان آثار قدرت کامله ی خود را در عالم ودر نفس های ایشان تا معلوم شود ایشان را که اوست ÷روردگار حق ثابت)
واز حضرت رسول اکرم (ص) منقول است که((من عرف نفسه فقد عرف ربه))یعنی هر که بشناسد نفس خود را ÷س به تحقیق بشناسد ÷روردگار خود را))
تو که در علم خود زبون باشی عارف کردگارچون باشی
تاثیر شناختن نفس در تهذیب اخلاق
و نیز شناختن خود موجب شوق به تحصیل کمالات و تهذیب اخلاق و باعث سعی در رفع رذایل میگردد
زیرا که آدمی بعد از آن که حقیقت خود را شناخت و دانست که حقیقت او جوهری است از عالم ملکوت که به این عالم جسمانی آمده باشد بدین فکر افتد که چنین جوهری شریف را عبث و بیهوده به این عالم
نفرستاده اند.
راه شناختن نفس
بدان که آن چه گفتم آدمی را غیر از همین بدن مادی و صورت حسی جزوی دیگر هست مجرد که آن را نفس میگویند اگر چه دانستن و فهمیدن آن صعوبت دارد ولیکن هر گاه کسی به نظر تحقیق,تامل کند این مطلب بر او ظاهر و روشن میشود.زیرا هر که ساحت دل خود را از غبار عالم طبیعت ÷اک کند .وعلایق و شهوات حیوانیت را اندکی از خود دور نماید و آئینه ی دل را از زنگ کدورت این عالم فی الجمله جلائی دهد و گاهگاهی در دل را بر روی اغیار نابکار ببندد و با محبوب حقیقی خلوت نماید .و با حضور قلب متوجه عالم انوار شود و با نیت خالص مشغول به مناجات حضرت ÷روردگار گردد و گاهی تفکر در عجایب ملک و ملکوت ÷دشاه لایزال نمایند و زمانی تامل در غرایب جمال و جبروت قادر ذوالجلال کند .البته از برای او حالتی نورانی و ((بهجتی)) عقلی حاصل شود که به سبب آن یقین میکند که ذات او از این عالم جسمانی
نیست بلکه از عالم دیگر است
و راه دیگری که به سبب آن بتوان دانست که آدمی را غیر از این بدن جزئی دیگر است که از جنس بدن نیست خواب است .که در خواب راه حواس بسته... و تن در گوشه ای ساکن و بی حس شود و با وجود این در آن وقت آدمی در آفاق و اطراف عالم مشغول سیر کردن باشد و با اصناف خلایق در گفتن و شنیدن بلکه اگر نفس را فی الجمله صفایی باشد در عالم ملکوت راه یابد و از آنجا امور آینده را ببیند و بشناسد ....
و راه دیگر آن که آدمی را قوت معرفت همه ی علم ها و صنعت ها است و نه می داند که از کجا این امور داخل قلب او شده و از کجا فهمیده و دانسته .بلکه گاه است که در یک لحظه فکر او از مشرق به مغرب و از ثری تا ثریا رود. با آنکه تن او در عالم خاک محبوس و ایستاده